چرا؟
هوس کرده ام؛که تو باشی؛منم باشم و هیچکس نباشدآنگاه داغترین آغوش ها را ازتنت وشیرین ترینبوسه هارا ازلبانت بیرون میکشم.به تلافیههمه روزهایی که میخواستمت ونبودی...!
در نـگـاهـت چـيـزيـسـت کـه نـمـي دانـم چـيـسـت !
مـثـل آرامـش بـعـد از يـک غـم
مـثـل پـيـدا شـدن يـک لـبـخـنـد
مـثـل بـوي نـم بـعـد از بـاران
در نـگـاهـت چـيـزيـسـت کـه نـمـي دانـم چـيـسـت !
مـن بـه آن مـحـتـاجـم ...!
همه ی عمرت را به من بدهکاری..
برای تمام عاشقانه هایم که
بی جواب گذاشتی
برای آغوشی که هیچگاه به مهر به رویم
نگشودی
اما بخشیدمت...
برای آخرین نگاهت
که وقت رفتن
برای عمری تمام وجودم را لرزاند.....
کاش فقط یک نفر بود که وقتی بغض میکردم بغلم میکرد و میگفت :
گریه کنی می کشمتا...
تعداد صفحات : 2